خلاصه داستان:
داستان آکان، دختری بدون اعتماد به نفس است. یک روز قبل از تولدش، او با یک کیمیاگر مرموز به نام بقراط و شاگردش پیپو آشنا می شود که هر دو به او می گویند که در ماموریت نجات جهان هستند. آنها با هم از زیرزمین برای «سرزمین عجایب» به راه می افتند و آکان متوجه می شود که به عنوان ناجی سرزمین عجایب شناخته می شود.