09:35 - 23 مرداد 1404

بیوگرافی ابراهیم گلستان؛ از آثار شاخص در سینما و ادبیات تا رابطه عاشقانه با فروغ فرخزاد


بیوگرافی ابراهیم گلستان؛ از آثار شاخص در سینما و ادبیات تا رابطه عاشقانه با فروغ فرخزاد

ابراهیم گلستان نویسنده، فیلم‌ساز و مترجم سرشناس ایرانی بود. او را از پیشگامان سینمای نوین ایران و داستان‌نویسی مدرن به‌شمار می‌آورند. گلستان با آثار خود سبک تازه‌ای در روایت داستان و ساخت فیلم بنا نهاد و به خاطر نثر آهنگین و نگاه متفاوت به زبان فارسی، نقش مهمی در ادبیات معاصر ایران ایفا کرد. از مشهورترین آثار ابراهیم گلستان می‌توان به فیلم خشت و آینه (۱۳۴۴) و داستان بلند اسرار گنج دره جنی (۱۳۵۳) اشاره کرد. هم‌چنین مجموعه داستان آذر، ماه آخر پاییز (۱۳۲۷) و فیلم مستند یک آتش (۱۳۴۰) از دیگر کارهای شاخص او هستند که برای آنها جوایز و افتخاراتی کسب کرده است.

ابراهیم گلستان با نام اصلی ابراهیم تقوی شیرازی در ۲۶ مهر ۱۳۰۱ در شهر شیراز در یک خانواده فرهنگی و بانفوذ متولد شد. پدر او سید محمدتقی گلستان بنیان‌گذار روزنامه گلستان در شیراز و نماینده استان فارس در مجلس مؤسسان ۱۳۰۴ بود. مادرش از خانواده‌های سرشناس شیراز و پدربزرگ وی آیت‌الله سید محمد شریف تقوی شیرازی از روحانیون برجسته آن زمان بود.

ابراهیم گلستان نخستین فرزند خانواده بود و یک برادر کوچکتر به نام شاهرخ گلستان داشت. شاهرخ در عرصه سینما و عکاسی فعال بود، اما بعدها به دلیل اختلافاتی ارتباط خود را با ابراهیم قطع کرد. او در مصاحبه‌ای مطرح کرد فیلمی را که خود ساخته بود ابراهیم گلستان به نام خود ثبت کرده و همین مسئله موجب دلخوری و جدایی‌ آنها شد.

گلستان از کودکی به یادگیری زبان و ادب گرایش داشت. گفته می‌شود پیش از ۱۴ سالگی زبان‌های عربی و فرانسوی را آموخت. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در شیراز به انجام رساند و در ۱۹ سالگی برای ادامه تحصیل راهی تهران شد. او در سال ۱۳۲۰ وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران گردید، اما تحصیل در رشته حقوق را به پایان نرساند. فضای سیاسی پرتلاطم دهه ۱۳۲۰ توجه گلستان جوان را به فعالیت‌های اجتماعی جلب کرد و مسیر زندگی او را تغییر داد.

ابراهیم گلستان فعالیت ادبی خود را با ترجمه‌ آثار نویسندگان بزرگ جهان آغاز کرد. در اوایل دهه ۱۳۲۰ او داستان‌هایی از ارنست همینگوی و ویلیام فاکنر را به فارسی برگرداند و منتشر نمود.

گلستان در همین دوران به حزب توده پیوست و مدتی به فعالیت سیاسی پرداخت. پس از مدتی به دلیل آن‌چه خود «باندبازی و جاه‌طلبی» در میان اعضای حزب می‌خواند، در سال ۱۳۲۶ از حزب توده کناره‌گیری کرد.

در همان سال، نخستین مجموعه‌داستان خود را با عنوان به دزدی رفته‌ها منتشر ساخت. یک سال بعد دومین مجموعه‌داستان او آذر، ماه آخر پاییز (۱۳۲۷) به چاپ رسید که بعدها از آثار شاخص ادبیات معاصر شد.

پس از ترک فعالیت حزبی، گلستان برای پیشبرد علایق ادبی و هنری خود به شرکت نفت ایران و انگلیس پیوست. او حدود سال ۱۳۲۷ به شهر آبادان نقل مکان کرد تا مدیریت انتشارات شرکت نفت را برعهده بگیرد.

گلستان در آبادان به تولید محتوا و ترجمه برای نشریات صنعت نفت مشغول شد و مدتی دبیر هفته‌نامه‌ی «اخبار هفته» بود. همچنین با مجله انگلیسی‌زبان Iranian Oil Industry و روزنامه انگلیسی دیلی نیوز همکاری داشت.

طی این سال‌ها، او تعدادی از رمان‌ها و داستان‌های مشهور جهان، از جمله زندگی خوش کوتاه فرانسیس مکومبر اثر همینگوی، را ترجمه و منتشر کرد.

از میانه دهه ۱۳۳۰، ابراهیم گلستان با تأسیس یک استودیوی فیلم‌سازی مستقل، گام به عرصه سینما گذاشت. او در سال ۱۳۳۶ «استودیوی سینمایی گلستان» را در تهران بنیان نهاد و به ساخت فیلم‌های مستند صنعتی و اجتماعی روی آورد.

یکی از پروژه‌های مهم وی همکاری با شرکت ملی نفت ایران برای تهیه مجموعه فیلم‌های مستند چشم‌اندازها بود که بین سال‌های ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۱ تولید شدند. این مجموعه شش فیلم مستند کوتاه درباره صنعت نفت و زندگی کارگران مناطق نفت‌خیز را شامل می‌شد. در خلال ساخت همین مستندها بود که گلستان با فروغ فرخزاد، شاعر نامدار، آشنا شد و زمینه ورود او به عرصه سینما را فراهم کرد.

گلستان فنون فیلم‌سازی و تدوین را به فروغ آموزش داد و همکاری نزدیکی میان آنها شکل گرفت. در سال ۱۳۴۰، فروغ فرخزاد تدوین فیلم یک آتش را که بخشی از مجموعه چشم‌اندازها بود بر عهده گرفت. این فیلم مستند روایتی از مهار آتش‌سوزی چاه نفت در اهواز بود و موفقیتی تاریخی را رقم زد. ابراهیم گلستان برای یک آتش در جشنواره فیلم ونیز مدال برنز دریافت کرد؛ این اولین جایزه بین‌المللی تاریخ سینمای ایران بود که نصیب یک کارگردان ایرانی می‌شد.

گلستان همچنین در سال ۱۳۴۰ فیلم کوتاه خواستگاری را به سفارش تلویزیون کانادا ساخت که فروغ فرخزاد در آن به‌عنوان دستیار کارگردان و بازیگر حضور داشت.

پس از موفقیت‌های اولیه در فیلم‌های مستند، گلستان به سینمای داستانی روی آورد. او در سال ۱۳۴۴ نخستین فیلم بلند داستانی خود خشت و آینه را کارگردانی کرد. خشت و آینه که روایتی واقع‌گرایانه و انتقادی از جامعه شهری آن روز بود، از آثار بنیان‌گذار موج نوی سینمای ایران به‌شمار می‌آید.

فیلم بعدی گلستان اسرار گنج دره جنی نام داشت که در سال ۱۳۵۳ ساخته شد. این فیلم داستانی تمثیلی و انتقادی بود که شرایط اجتماعی و اقتصادی ایران پیش از انقلاب را به تصویر می‌کشید.

گلستان در طول فعالیت سینمایی خود در ساخت ۱۳ فیلم کوتاه و بلند مشارکت داشت. از دیگر مستندهای مطرح او می‌توان تپه‌های مارلیک (۱۳۴۲) را نام برد که به‌خاطر نشان‌دادن گنجینه‌های باستانی مارلیک، مورد توجه قرار گرفت.

همچنین گلستان تهیه‌کننده فیلم مستند خانه سیاه است (۱۳۴۱) به کارگردانی فروغ فرخزاد بود که درباره زندگی بیماران جذامی ساخته شد و جایزه بهترین فیلم جشنواره اوبرهاوزن آلمان را تصاحب کرد.

آشنایی ابراهیم گلستان و فروغ فرخزاد در استودیوی گلستان آغاز شد، اما رابطه آن‌ها فراتر از یک همکاری هنری ساده رشد کرد. گرچه همکاری حرفه‌ای آن‌ها در ساخت فیلم‌های مستند شکل گرفت، خیلی زود دلبستگی عاطفی عمیقی میانشان پدید آمد.

بر اساس نامه‌های منتشرشده فروغ به گلستان، این دو دلباخته یکدیگر بودند و عشق پرشوری میانشان جریان داشته است. حضور فروغ در زندگی گلستان جنجالی و پر سر و صدا بود؛ چرا که در زمان آشنایی با او، ابراهیم گلستان متأهل و صاحب فرزند بود.

هرچند همسر گلستان، فخری گلستان، از این رابطه باخبر بود، اما این وضعیت خالی از تنش نبود. همچنین لیلی گلستان دختر ابراهیم گلستان، هیچ‌گاه رابطه خوبی با فروغ نداشت و هنوز در مصاحبه‌های خود ادعاهایی علیه فروغ مطرح می‌کند. در مقابل، کاوه گلستان پسرش رابطه صمیمانه‌ای با فروغ برقرار کرده بود و او را ستایش می‌کرد.

این عشق با مرگ ناگهانی فروغ فرخزاد در بهمن ۱۳۴۵ به پایان تلخی رسید. در پی درگذشت فروغ، ابراهیم گلستان به شدت افسرده و گوشه‌گیر شد و تأثیرات عاطفی عمیقی از این فقدان بر او باقی ماند.

ابراهیم گلستان در اواخر دهه ۱۳۴۰ تصمیم گرفت مدتی از ایران فاصله بگیرد. در سال ۱۳۴۶ کمی پس از فوت فروغ، او به انگلستان مهاجرت کرد و چند سال در آن‌جا اقامت داشت. گلستان در سال ۱۳۵۰ به ایران بازگشت و تا میانه دهه ۱۳۵۰ در کشور ماند، اما در سال ۱۳۵۶ برای همیشه ایران را ترک کرد.

او از آن پس به طور دائمی در بریتانیا ساکن شد و دوران جدیدی از زندگی‌اش را آغاز کرد. محل اقامت او خانه‌ای تاریخی به نام «سرای وایکهرست» در شهرستان ساسکس انگلستان بود که خود گلستان در سال ۱۳۶۰ خریداری کرد. این عمارت قدیمی با معماری نئوگوتیک حتی لوکیشن فیلم‌های معروفی چون فیلم بریتانیایی عقاب فرود آمده فیلم (۱۹۷۶) بود.

در سال‌های پس از مهاجرت، ابراهیم گلستان فعالیت هنری چشمگیری نداشت و بیشتر به مطالعه، نویسندگی پراکنده و زندگی آرام در انگلستان پرداخت. با این حال، او چند اثر مکتوب جدید منتشر کرد؛ از جمله داستان بلند خروس که نسخه کامل آن در سال ۱۳۷۴ چاپ شد و مجموعه داستان در گذار روزگار (حاوی هشت داستان کوتاه) که در سال ۱۳۹۵ منتشر گردید.

وی گهگاه در مصاحبه‌هایی نظرات صریح و انتقادی خود را درباره ادب و هنر معاصر بیان می‌کرد که بازتاب گسترده‌ای در محافل فرهنگی داشت.

ابراهیم گلستان علاوه بر نویسندگی و فیلم‌سازی، در عکاسی هم تجربه و مهارت داشت.

ابراهیم گلستان پس از بیش از یک قرن زندگی در کهنسالی درگذشت. او روز ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ در منزل مسکونی‌اش در ساسکس انگلستان چشم از جهان فروبست. گلستان در هنگام فوت ۱۰۱ سال داشت و مراسم خاک‌سپاری به خواست خانواده به صورت خصوصی برگزار شد.

ابراهیم گلستان در ۲۱ سالگی (سال ۱۳۲۲) با فخری گلستان ازدواج کرد. فخری دخترعموی ابراهیم بود و شخصیتی فرهنگی و فعال اجتماعی داشت. او مترجم زبان انگلیسی، سفالگر و از کنشگران حقوق کودکان در ایران به شمار می‌رفت.

زندگی مشترک ابراهیم و فخری گلستان علی‌رغم فراز و فرودهایی که به‌سبب شهرت و روابط گلستان پیش آمد، پایدار ماند.

حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر بود. لیلی گلستان (متولد ۱۳۲۳) دختر آنها به یک مترجم و گالری‌دار برجسته در ایران تبدیل شد. لیلی آثاری از نویسندگان بزرگ را به فارسی ترجمه کرده و سال‌ها مدیریت گالری گلستان در تهران را برعهده داشته است.

کاوه گلستان (متولد ۱۳۲۹) فرزند دیگر این خانواده، عکاس و مستندساز شناخته‌شده‌ای شد. کاوه به‌عنوان عکاس خبری جنگ تحمیلی ایران و عراق و سپس فیلم‌بردار شبکه بی‌بی‌سی، شهرتی بین‌المللی کسب کرد. او در ۱۳ فروردین ۱۳۸۲ هنگام تهیه گزارش جنگی در عراق بر اثر انفجار مین کشته شد.

فخری گلستان در سال ۱۳۹۱ چشم از جهان فروبست. چندی بعد ابراهیم گلستان در دوران اقامت در انگلستان با همسر دوم خود اشرف اسفندیاری آشنا شد و ازدواج کرد. اَشی (که اطلاعات کمتری درباره‌اش در دسترس رسانه‌هاست) تا پایان عمر همراه ابراهیم گلستان بود.

از دیگر بستگان نزدیک گلستان می‌توان به نوه او مانی حقیقی اشاره کرد که فرزند لیلی گلستان است. مانی حقیقی از کارگردانان و فیلم‌نامه‌نویسان سینمای ایران به‌شمار می‌رود و فیلم‌هایی چون اژدها وارد می‌شود (۱۳۹۴) را در کارنامه دارد.

گلستان علاوه بر آثار داستانی بالا، چندین ترجمه شاخص نیز از خود به‌جای گذاشته است. از جمله ترجمه‌های او می‌توان به زندگی خوش کوتاه فرانسیس مکومبر اثر ارنست همینگوی (۱۳۲۸) و هاکلبری فین اثر مارک تواین (۱۳۴۹) اشاره کرد. همچنین گفت‌وگوها و نامه‌های گلستان در کتاب‌هایی نظیر نوشتن با دوربین (پرویز جاهد) و نامه به سیمین منتشر شده که جوانب دیگری از فکر و زندگی او را نشان می‌دهند.



منبع

این پست را با دیگران به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *